روزهای سخت دانشجویی ...

  • بی نام
  • جمعه ۱۶ بهمن ۹۴
  • ۲۳:۲۸

داشتم به خاطراتی که در این چند سال دانشگاه برام اتفاق افتاده بود فکر میکردم 

یکی از روزهای ترم سه بود اواخر اسفند از لحاظ پولی به پیسی خورده بودم  اون روز نه من پول داشتم نه هم خونگیم دریغ از یک دوزاری پول نهارو صلف خوردیم گذشت و گذشت تا موقع شام شد هیچی دیگه هی خودمونو میزدیم به اون راه که گشنگی از سرمون بپره اما انگار نه انگار ماهم که پولی نداشتیم تو خونه گشتیم و گشتیم و از سوراخ سمبه های خونه هرچیزه خوردنی بود پیدا کردیم که شامل رشته آشی مقداری عدس مقداری لپه مقداری هم شیوید بود آقایی(خانمی) که شما باشی همشونو با هم قاطی کردیم و مقداری آب قاطیش کردیم و گذاشتیم رو اجاق گاز به امید شام!!! مگه میپخت خدود دو ساعت رو اجاق بود که خسته شدیم گفتیم هرچه بادا باد  آوردیمش گذاشتیم رو زمین من و دوستمم یکی ی قاشق به دست خوشحال که آقا شام داریم :) رفتیم سراغش که آقا چشمتون روز بد نبینه قاشق اولو که خوردیم یک حالی شدیم که نگو و نپرس از بس که تلخ بود تلخا !!! اما چون خیییییلی گشنه بودیم مجبوری چندتایی قاشق خوردیم . خوشبختانه مسموم نشدیم :)

کلا دیگه نمیدونستیم چیکار کنیم حالا امشب ی چیزی پیدا کردیم ولی مونده بودیم برای روزای دیگه چیکار کنیم خیلی ناامیدانه خوابیدیم ...

فردا صبح که بیدار شدیم نگاهی به گوشی انداختیم و دیدیم بله پیام کوتاه از بانک اومده  وام ریختن یعنی اینقدر خوشحال شده بودیم که سر از پا نمیشناختیم :)) و بلافاصله بسی خوشحال رفتیم خرید  :))

دوری...

  • بی نام
  • شنبه ۱۰ بهمن ۹۴
  • ۱۰:۱۸

با عرض سلام 

دوستان عزیز با عرض پوزش به دلیله برخی مشکلات چند روزی در جمع شما دوستان عزیز و وبلاگ نویس نخواهم بود 

تا روز بازگشت از تمام شما خداحافظی میکنم 

روزهای پایانی امتحانات

  • بی نام
  • چهارشنبه ۲۳ دی ۹۴
  • ۱۶:۰۰

این چن روز دلمان برای نوشتن تنگ شده بود همش امتحان درس امتحان و وقتی نبود برایمان که مطلبی بگذاریم در این مکانه مجازی 

هفته دیگه امتحانه آخرم میدم ولی نه خلاصی نداریم این ترم بدترین ترم بود برام اصلا خوب ننوشتم احتمالاتی موجود است که نگویم بهتر است نمیدونم والا ترمای قبل درس نمیخوندیم مشکلی نبود این ترم آخه چرا این ترم بسار بسیار درسها خوندیم و خواندیم و خواندیم اما... انگار برگی هم از دفتر یادداشتهایمان را ورق نزده بودم 

آری اینست حال و روز ما در این دانشگاه 

انگار تصمیمم تصمیمی که دو سال پیش گرفته بودم اشتباهی بیش نبود 

این روزها فکرها خواب را از چشمانم برگرفته اند که چه کنم رشته را برباد دهم و رشته ای دیگر پیشه کنم .کنکور بدهم یا ندهم این فکر از سرم بیرون نمیرود که نمیرود

نمیدانم

نمیدانم

چه خواهد شد آخر ...

روزها...

  • بی نام
  • چهارشنبه ۹ دی ۹۴
  • ۲۱:۱۰

روزهای رفته

به چوب کبریت های سوخته می مانند

جمع آوری شده

در قوطی خویش

هر کاری می خواهی بکن

آن ها دوباره روشن نمی شود

و روزی سیاهی آن ها

دستت را آلوده می کند

روزهای چوبی ات را

باید از همان آغاز

بیهوده نمی سوزاندی

این روزها اطرافیان همه یاده گذشته می افتند نمیدونم این گذشته چی داره که همه همیشه به یادش هستن نه این که خودم یادی از گذشته نمیکنم نه ولی یاد گرفتم که گذشته های تلخ رو فراموش کنم فراموش که نه دیگه یادی نکنم از روزهایی که بد بود مادرم همیشه میگه گذشته ها گذشته راس میگه چون یاده گذشته های تلخ همیشه باعث میشه گذشته های بیشتری رو تلخ کنیم با ناراحتی هایی که تو زمانه حال بوجود میاریم .

یاده گذشته خوبه ولی نه هر گذشته ای از گذشته باید خوبی هاشو یادمون باشه تا گذشته های شاده بیشتری در آینده داشته باشیم .

راستش تنها چیزی که من نتونستم هنوز باهاش کنار بیام که گذشته خوبیه یا بد درد از دست دادنه نزدیکانمه یاده کساییه که دوسشون داشتم و هنوزم دارم  راستش هنوزم خیلی وقتا یادم میره دیگه نیستن و بماند کلا نمیدونم خوبه این بیاد بودنا یا نه ...

:(

 

شعر :فکرت صادقترجمه: رسول یونان

فرجه های امتحانی (خواب، تفریح ولاغیر:))...

  • بی نام
  • دوشنبه ۷ دی ۹۴
  • ۱۸:۰۷

برای خیلی از دوستان که دانشجو هستن الان کلمه فرجه امتحانی کاملا با معناس 

البته معنای این کلمه از دیدگاه تمام دوستان دانشجو یکی نیست 

مثلا اندکی برداشتی که از معنای این کلمه دارن اینه که باید از بیست و چهار ساعت شبانه روز رو بیست و پنج ساعتشو درس بخونن و بخونن و بخونن لبخند

برخی دیگه هم برداشتشون اینه که فرجه برای استراحته و در تمام  طوله فرجه ها در خواب زمستانی به سر می برند بی تقصیر

برخی هم که کلا از اول ترم گوشه ای از اتاق را اشقال نموده و در فرجه ها تبدیل به وسایله اتاق شده و همون اندک تحرکی را که در زمان کلاس رفتن ها داشته اند دیگر ندارند خنده

برخی دیگر که جمعیته بسیاری از این دوستانه دانشجو را شامل میشود هم که کلمه فرجه را به معنای تفریح تلقی نموده و کلا دارن بازی هایی از قبیل کلش آف کلن پاس ور فیفا 2016 و از این قبیل بازی ها را انجام میدهند اینان دانشجویانی سلحشور هستند که حتی در زمان رفتن به کلاس ها هم به کلاس نمی روند (پیروز باشید جوانمردان) آرام

وبرخی نیز کلمه فرجه را به معنای دیدار با خانواده دانسته و به خانه هایشان کوچ میکنند و آیا درس بخوانند آیا نخوانند خودشان دانندچشمک

تا اینجا ذهن این بنده نگارنده جواب داده و واضح است که قلیل کمی دیگر از این گروه ها موجودند که من بنده نویسنده به یاد ندارم . :)

باشد که همه ما دانشجویان در فرجه ها رستگار شویم.(عمرا همچین دعایی جواب نمیده برا دانشجو  آرامآرام)