روزهای پایانی امتحانات

  • بی نام
  • چهارشنبه ۲۳ دی ۹۴
  • ۱۶:۰۰

این چن روز دلمان برای نوشتن تنگ شده بود همش امتحان درس امتحان و وقتی نبود برایمان که مطلبی بگذاریم در این مکانه مجازی 

هفته دیگه امتحانه آخرم میدم ولی نه خلاصی نداریم این ترم بدترین ترم بود برام اصلا خوب ننوشتم احتمالاتی موجود است که نگویم بهتر است نمیدونم والا ترمای قبل درس نمیخوندیم مشکلی نبود این ترم آخه چرا این ترم بسار بسیار درسها خوندیم و خواندیم و خواندیم اما... انگار برگی هم از دفتر یادداشتهایمان را ورق نزده بودم 

آری اینست حال و روز ما در این دانشگاه 

انگار تصمیمم تصمیمی که دو سال پیش گرفته بودم اشتباهی بیش نبود 

این روزها فکرها خواب را از چشمانم برگرفته اند که چه کنم رشته را برباد دهم و رشته ای دیگر پیشه کنم .کنکور بدهم یا ندهم این فکر از سرم بیرون نمیرود که نمیرود

نمیدانم

نمیدانم

چه خواهد شد آخر ...

شب یلدا...

  • بی نام
  • يكشنبه ۲۹ آذر ۹۴
  • ۲۱:۱۵

خوب شب یلدا هم داره میاد و بازهم  پاییز داره میره که جاشو به زمستون بده  این بیستو دومین پاییزی بود که گذروندم و بیستو دومین شب یلدایی که داره میاد اما این شب با همه شبای یلداهای دیگه فرق داره این شبه بیست و دوم  من کناره خانوادم نیستم چقدر دلم میخواست الان پیشه خانواده باشم اما نیستم این شب با دوستان و به یاده خانواده خواهم بود به امید روزی که دوباره حداقل کسایی که هنوز عمری به دنیا دارن و هستن دور هم جمع بشن .

کاش بود و این شبه یلدا رو هم  حداقل اگه نمیدیدمش بهش تبریک میگفتم دایی جان کاش بودی کاش کاش کاش ...


یادت همیشه در قلبم زنده خواهد بود

روحت شاد

پاییزان

  • بی نام
  • يكشنبه ۱ آذر ۹۴
  • ۲۳:۳۶

اولین روز آذر است

انارها ترک برداشته،خرمالوها راچیده اند

برگها کفپوش خیابان میشوند

زیباترین رنگ آمیزی و مظلوم ترین فصل سال

اهل هرجا که باشی،پائیزت با من یکی است