همینجوری یک هویی حافظ اومد :)

  • بی نام
  • پنجشنبه ۳۱ خرداد ۹۷
  • ۱۹:۳۷

یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود

                                                                           وز لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود

از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب

                                                                           رجعتی می‌خواستم لیکن طلاق افتاده بود

در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر

                                                                           عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود

ساقیا جام دمادم ده که در سیر طریق

                                                                           هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده بود

ای معبر مژده‌ای فرما که دوشم آفتاب

                                                                           در شکرخواب صبوحی هم وثاق افتاده بود

نقش می‌بستم که گیرم گوشه‌ای زان چشم مست

                                                                           طاقت و صبر از خم ابروش طاق افتاده بود

گر نکردی نصرت دین شاه یحیی از کرم

                                                                           کار ملک و دین ز نظم و اتساق افتاده بود

حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می‌نوشت

                                                                           طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود

غزلی از:حافظ جانِ جانان

داشتم به انجام‌دادن یه کاری فکر می‌کردم که کتاب حافظ‌ام رو دیدم و یک فالی گرفتم برای این کار ؛

 دوستانی که ادبیات میفهمید لطفا معنی کنید ببینم باید انجام بدم کارمو یا انجامش ندم :))

HOPE

  • بی نام
  • چهارشنبه ۲۳ خرداد ۹۷
  • ۰۰:۴۳

امام علی (ع) فرموده اند :

آنچه قبل از مرگ انسان را می‌کُشد، ناامیدی است

برای زندگی کردن در حال و آینده باید امید داشته باشیم، کسانی که امیدی ندارند انگیزه‌ای برای زندگی کردن هم ندارند یعنی آن‌ها فقط به فکر آن هستند که روزهایشان را به هر قیمتی شده سپری کنند و این‌یکی از خصوصیات افکار منفی گراست، شما برای ادامه زندگی در کنار خانواده یا در کنار خانواده‌ای که می‌خواهید در آینده بسازید باید امید داشته باشید، امید سراغ شما نمی‌آید شما باید آن را بسازید، برای امید داشتن باید مثبت اندیش باشید.


حال سؤال من از شما این است که آیا افکار منفی این اجازه را به شما می‌دهند تا با امید زندگی کنید؟ به نظر شما منشأ افکار منفی چیست؟ بله درست حدس زدید منشأ افکار منفی از تفکرات انسان‌های منفی گرا است، انسان‌هایی که از گرما و سرما، از شلوغی و خلوتی از مدرسه،  دانشگاه و کار، از غروب و طلوع، از خوب و بد و هر آنچه که در اطرافشان است ناله می‌کنند.

آیا آن‌ها دوستان خوبی هستند؟ آیا میدانید که این دوستان به شما خیانت می‌کنند؟؟ آیا شما خیانت را فقط در رابطه‌های عاشقانه می‌بینید؟ یا خیانت را فقط به پول‌های دزدیده‌شده توسط دوستتان در اوج اعتماد می‌بینید؟

من به شما می‌گوییم خیانت در کجاست، خیانتی که هیچ‌گاه به آگاهی آن پی نبردیم

آن گروهی که به شما خیانت می کنند و شما پی به خیانت آنها نبرده اید کسانی هستند که با حرف ها و تفکرات منفی گرای خودشان از شما انرژی مثبت را می‌گیرند، از شما امید را می‌گیرند از شما زندگی خوب را می‌گیرند، آیا این خیانت نیست؟

بگذارید برایتان با مثالی ساده هدف از این متن را روشن کنم

شما همانند پول، مقداری انرژی دارید، مقداری امید دارید و با آن‌ها زنده هستید تا بتوانید از زندگی لذت ببرید،

و این خیانت‌ها مثل این می‌ماند که شما در گاوصندوق را باز بگذارید و شرایط را برای دوست طمع‌کارتان فراهم کنید تا سرمایه‌ای که چند سال زحمت آن‌ها را کشیده اید در چند ثانیه به باد بدهد،یعنی دقیقا همان کاری که دوستتان با افکار منفی، با متن‌های منفی، با کلام منفی، امید و انرژی که، سرمایه‌ای برای زندگی است را از شما می‌گیرد، آیا این خیانت نیست؟


در انتخاب دوست کوشا باشید، چه مجازی باشد چه در محیط واقعی

به دوستانتان اجازه ندهید به شما خیانت کنند، اگر شما این اجازه را بدهید تا آن‌ها خیانت کنند مقصر اصلی این اتفاق شما هستید و شما درواقع به خودتان خیانت کرده‌اید و سپس شما به دوستانتان چراغ سبز نشان می‌دهید برای تکمیل کردن این خیانت، یعنی از بین بردن امید با انتقال دادن افکار منفی به شما

زندگی بدون امید معنایی ندارد، شما با امید به فردایی بهتر فکر می‌کنید نگذارید آن‌ها را از شما بدزدند

 

دریافتم، زندگی معجزه حیات است

زندگی با کلمه‌های من ساخته می‌شود

و هر کلمه‌ای رد پای معجزه است

پس می‌توانم زیبایی را با کلماتم

بیافرینم

نویسنده:پوریا آریافر

سعی کنید برای اطرافیان تون فردی امید دهنده باشید تا کسانی را دور و اطرافتون داشته باشید که امیدوار باشند و از  آنها انرژی بگیرید

 

امام علی (ع) می‌فرمایید:

آنچه قبل از مرگ انسان را می‌کُشد، ناامیدی است

برای زندگی کردن در حال و آینده باید امید داشته باشیم، کسانی که امیدی ندارند انگیزه‌ای برای زندگی کردن هم ندارند یعنی آن‌ها فقط به فکر آن هستند که روزهایشان را به هر قیمتی شده سپری کنند و این‌یکی از خصوصیات افکار منفی گراست، شما برای ادامه زندگی در کنار خانواده یا در کنار خانواده‌ای که می‌خواهید در آینده بسازید باید امید داشته باشید، امید سراغ شما نمی‌آید شما باید آن را بسازید، برای امید داشتن باید مثبت اندیش باشید.



منبع skylove.ir

امام علی (ع) می‌فرمایید:

آنچه قبل از مرگ انسان را می‌کُشد، ناامیدی است

برای زندگی کردن در حال و آینده باید امید داشته باشیم، کسانی که امیدی ندارند انگیزه‌ای برای زندگی کردن هم ندارند یعنی آن‌ها فقط به فکر آن هستند که روزهایشان را به هر قیمتی شده سپری کنند و این‌یکی از خصوصیات افکار منفی گراست، شما برای ادامه زندگی در کنار خانواده یا در کنار خانواده‌ای که می‌خواهید در آینده بسازید باید امید داشته باشید، امید سراغ شما نمی‌آید شما باید آن را بسازید، برای امید داشتن باید مثبت اندیش باشید.


حال سؤال من از شما این است که آیا افکار منفی این اجازه را به شما می‌دهند تا با امید زندگی کنید؟ به نظر شما منشأ افکار منفی چیست؟ بله درست حدس زدید منشأ افکار منفی از تفکرات انسان‌های منفی گرا است، انسان‌هایی که از گرما و سرما، از شلوغی و خلوتی از مدرسه،  دانشگاه و کار، از غروب و طلوع، از خوب و بد و هر آنچه که در اطرافشان است ناله می‌کنند.

آیا آن‌ها دوستان خوبی هستند؟ آیا میدانید که این دوستان به شما خیانت می‌کنند؟؟ آیا شما خیانت را فقط در رابطه‌های عاشقانه می‌بینید؟ یا خیانت را فقط به پول‌های دزدیده‌شده توسط دوستتان در اوج اعتماد می‌بینید؟

من به شما می‌گوییم خیانت در کجاست، خیانتی که هیچ‌گاه به آگاهی آن پی نبردیم

آن گروهی که به شما خیانت می کنند و شما پی به خیانت آنها نبرده اید کسانی هستند که با حرف ها و تفکرات منفی گرای خودشان از شما انرژی مثبت را می‌گیرند، از شما امید را می‌گیرند از شما زندگی خوب را می‌گیرند، آیا این خیانت نیست؟

بگذارید برایتان با مثالی ساده هدف از این متن را روشن کنم

شما همانند پول، مقداری انرژی دارید، مقداری امید دارید و با آن‌ها زنده هستید تا بتوانید از زندگی لذت ببرید،

و این خیانت‌ها مثل این می‌ماند که شما در گاوصندوق را باز بگذارید و شرایط را برای دوست طمع‌کارتان فراهم کنید تا سرمایه‌ای که چند سال زحمت آن‌ها را کشیده اید در چند ثانیه به باد بدهد،یعنی دقیقا همان کاری که دوستتان با افکار منفی، با متن‌های منفی، با کلام منفی، امید و انرژی که، سرمایه‌ای برای زندگی است را از شما می‌گیرد، آیا این خیانت نیست؟


در انتخاب دوست کوشا باشید، چه مجازی باشد چه در محیط واقعی

به دوستانتان اجازه ندهید به شما خیانت کنند، اگر شما این اجازه را بدهید تا آن‌ها خیانت کنند مقصر اصلی این اتفاق شما هستید و شما درواقع به خودتان خیانت کرده‌اید و سپس شما به دوستانتان چراغ سبز نشان می‌دهید برای تکمیل کردن این خیانت، یعنی از بین بردن امید با انتقال دادن افکار منفی به شما

زندگی بدون امید معنایی ندارد، شما با امید به فردایی بهتر فکر می‌کنید نگذارید آن‌ها را از شما بدزدند

 

دریافتم، زندگی معجزه حیات است

زندگی با کلمه‌های من ساخته می‌شود

و هر کلمه‌ای رد پای معجزه است

پس می‌توانم زیبایی را با کلماتم

بیافرینم

  

پوریا آریافر



منبع skylove.ir

دورکاری

  • بی نام
  • سه شنبه ۱۵ خرداد ۹۷
  • ۰۰:۲۴

داشتم دنبال یه متن خوب برای توصیف دورکاری و راهکارهاش میگشتم این متن رو دیدم که بنظرم خوب بود

برای ما وبلاگ نویسا هم خوبه شاید یه درامدی تونستیم در بیاریم از دورکاری حالا یا ایده بدیم یا از ایده دیگران پول در بیاریم :)

..............

نمی‌توان انکار کرد که آزادی در انجام کار و هرآنچه که می‌خواهیم، جذابیت زیادی دارد. وگرنه چرا باید دست کم 35 درصد از مردم دنیا، خوداشتغالی را انتخاب کنند؟
دورکاری، مخصوصا برای کسانی که روحیه خلاقی دارند، مصداق تحقق رویاهاست. ساعات کاری انعطاف‌پذیر، راحتی، کنترل خلاقانه و انتخاب مشتریان ... واقعا دورکاری چیزی دارد که بتوان عاشقش نبود؟ بله دورکاری هم مزایا و معایب خود را دارد.
دورکاری از لحاظ تئوری، هم ایده‌آل است و هم رویایی، ولی در دنیای واقعی می‌تواند تبدیل به دلبری سنگدل شود. یعنی اینکه برای خودتان شاغل آزاد و مستقلی باشید می‌تواند به کابوس وحشتناکی تبدیل شود که در بیداری می‌بینید. چه حجم کاری را می‌توانید قبول کنید بدون اینکه از خواب و خوراک بیفتید؟ وقتی دست‌وپا چلفتی و غیراجتماعی باشید، چطور می‌توانید مشتری جذب کنید؟ چگونه درآمدتان را مدیریت می‌کنید؟ آیا اصلا می‌توانید درآمدی داشته باشید؟ این همان نیمه پنهان قضیه است.
احتمالا دارید از یک کارمند حقوق‌بگیر تبدیل می‌شوید به کسی که خودش باید جور خودش را بکشد. خب یک سری کارهایی هست که باید انجام دهید. تهیه قراردادها، راه‌اندازی فضای کار، بازاریابی و تبلیغات، جستجوی کار، و این راهی است که باید طی کنید تا زمانی که بالاخره اولین پروژه خودتان را دشت کنید.
بنابراین اگر می‌خواهید کشتی رویایی دورکاری‌تان گرفتار سرنوشت شومی نشود، باید قبل از گرفتن تصمیم نهایی برای اینکه دورکار تمام‌وقت شوید، این فهرست کارهایی که باید انجام شود را مورد ملاحظه قرار دهید.
1- تحقیقات خود را انجام دهید
آن را جدی بگیرید. فقط صرف اینکه دورکاری انجام می‌دهید بدین معنی نیست که روی کاناپه لم بدهید درحالیکه چند هفته است لباسی که بر تن دارید را نشسته‌اید. شما یک کارآفرین هستید. مثل یک کارآفرین رفتار کنید.
نسبت به آنچه که می‌خواهید واردش شوید و آنچه که نیاز خواهید داشت، دید واقع‌بینانه داشته باشید. چقدر هزینه در بر دارد؟ دامنه، فضای سرور، نرم‌افزارها و آبونمان، اجاره و هزینه معاش و محیط زندگی‌تان (که احتمالا دو برابر فضای دفتر کار شما است)، ضوابط قانونی و موارد دیگر. همه این موارد را در نظر بگیرید و صورت این هزینه‌ها را بررسی کنید و تصمیم آگاهانه‌ای بگیرید.
2- پول خود را مدیریت کنید
بله، مدیریتش کنید حتی قبل از اینکه شروع به پول درآوردن کنید. باید ببینید که بخش عمده پولتان صرف چه خواهد شد. از ابزارها و نرم‌افزار کارپسند و کوچک حسابداری که معمولا به صورت رایگان در اینترنت وجود دارند استفاده کنید. اینها کار تنظیم بودجه را ساده‌تر می‌کنند، و به شما اجازه می‌دهند که بدهی، فاکتورها و گردش پول نقدتان را مثل افراد حرفه‌ای مدیریت کنید. بدین ترتیب ولخرجی و زیاده‌روی نمی‌کنید که بعد از آن مجبور شوید در آلونکی بدون آب و برق، با نان خشک سر کنید.
3- زمان خود را مدیریت کنید
اگر انگیزه شما برای خوداشتغالی، اجتناب از ساعت‌های رسمی کار است، پس بهتر است که کلا دست از کار کردن بردارید. برای دورکاری باید وقت بگذارید و تلاش جدی به خرج دهید تا پا بگیرد. البته معنیش این نیست که وقتی فرصت سر خاراندن ندارید هم کلی کارهای مختلف قبول کنید که اگر چنین کنید، کار به سلامت جسمی، روابط شخصی و همچنین کیفیت کارتان صدمه می‌زند. یک برنامه زمان‌بندی معقول و عملی پیاده کنید و به آن پایبند باشید. از نرم افزارهای مدیریت و هشدار زمان استفاده کنید. بدین ترتیب هم هم استراحت می‌کنید که از پا نیفتید و هم جلوی تنبلی و سهل‌انگاری خود را می‌گیرید.
4- گذار نرم و آهسته را انجام دهید
به جای اینکه همین امروز کار رسمی خود را ترک کرده و شروع به دورکاری کنید، وقت بگذارید و تمام مواردی که در این مقاله گفته می‌شود را بررسی کنید به طوری که وقتی در نهایت این گذار را انجام می‌دهید تحت فشار ناگهانی قرار نگیرید. ابتدا به آرامی و به عنوان شغل دوم وارد آن شوید، سپس وقتی که آمادگی پیدا کردید، تصمیم نهایی خود را بگیرید. اگر عجول و سراسیمه این کار را بکنید، رسما با سر به استقبال دردسر و مشکلات خواهید رفت.
در نهایت بله، گرچه دورکاری واقعا بهترین چیزی هست که وجود دارد؛ وقتی پس ازمدتی بدون اینکه دنبال مشتری بگردید، روز به روز تعدادشان افزایش پیدا کرد، خواهید فهمید منظورم چیست، ولی همه چیزش سرگرمی و بازی هم نیست. پس برایش زحمت بکشید. به یاد داشته باشید هیچ میوه‌ای به شیرینی آن میوه‌ای نیست که از دست رنج خود به دست آورید.

در ادامه در مورد راه اندازی محیط کار و همچنین نکات جذب مشتری در دورکاری برای شما خواهم نوشت ...

منبع:تایپ ایران

شلوغی کار

  • بی نام
  • شنبه ۱۲ خرداد ۹۷
  • ۱۲:۳۷

یه وقتایی فکر میکنی یک کاری کلا دو یا سه ساعت وقت میگیره و میگی من انجام میدم سریع تحویل میدم کار رو
اما...
اما به یک باره قطعی برق + پریدن آنتن تلفن + قطعی اینترنت رُخ میده
بعدش هم که درست میشه همه موارد بالا
شروع به کار که میکنی میبینی خیلی از مِلاک های کار رو در نظر نگرفتی و زمان خیلی زیادی میگیره
حالا شرایط من همین شده
باید یک لیست از قیمت گذاری های  رقبا رو آماده میکردم که داخل سایتشون هست
بعد زمان لود شدن و وارد کردن اطلاعات و این که این سرور کوفتیشون  جواب نمیده بعضی وقتا رو حساب نکردم :/
قرار بود 2 روزه انجام بشه ولی الان به لطف موارد بالا 4 روز شده  و من همچنان در حال جمع آوری اطلاعات هستم :/

+ این چند روز اخیر خیلی درگیر بودم و هستم برا همین خیلی وقت کمی برای نوشتن دارم

+ خیلی دوست داشتم توی یکی دوتا از چالش هایی که دیدم شرکت کنم ولی وقت نداشتم

+ با وقت کمی که دارم ولی باز هم پست های دوستان رو میخونم و فقط میخونم :)